«خواب» و «خواب به موقع» از مهمترين چالشها و مسئلههاي موجود ميان پدران و مادران از يك سو و فرزندان آنها از سوي ديگر است. در خانههاي ما، اغلب بچهها ـ به قول معروف ـ تا بوق سگ بيدارند و تا بزرگترها را نخوابانند، به رختخواب نميروند. پدرها و مادرها تقصير را به گردن بچهها مياندازند و از اينكه نميتوانند در ساعتهاي آخر شب هم، دور از چشم بچههاشان به خودشان برسند، گلايه دارند.
دير خوابيدن بچهها باعث ميشود كه آنها صبحها هم دير از خواب بيدار شوند و پس از مدتي «ساعت دروني»شان كاملا به هم ميخورد و خواب روز را به خواب شب ترجيح ميدهند؛ در حالي كه خواب شب، چيز ديگري است و ايمني و آرامش بيشتري ايجاد ميكند.
به عقيده روانشناسان متخصص كودك و نوجوان، مشكل اصلي در چنين مواقعي بيشتر پدر و مادرها هستند، تا بچهها.
بدن بچهها به طور طبيعي به هشت تا 10 ساعت خواب نياز دارد. اين ما بزرگترها هستيم كه برنامه زندگي خودمان را با بچهها قاطي ميكنيم و ساعت دروني خواب آنها را به هم ميزنيم.
يكي از عمدهترين عاملهاي بههم زننده برنامه خواب بچهها، تلويزيون است. شايد ما دوست داشته باشيم خستگي كار روزانه را با ديدن برنامههاي انتخابي يا تحميلي از صفحه تلويزيون، از تن به در كنيم. مسلم است كه بسياري از برنامهها، هيجان و كشش كافي براي جلب بچهها را در خود دارند و آنها را هم پاي تلويزيون مينشانند. اگر براي خواب بچهها ساعت معيني در نظر بگيريم و با بچههامان در انتخاب آن ساعت، به توافق و قرار و مدار برسيم، مشكل تا حد زيادي حل ميشود.
تأكيد هر شبه روي اجراي برنامه خواب و گفتن اين جمله كه «وقت خواب تو شده»، كارساز است. هرچند ممكن است در آغاز، اين مسئله با دلخوري بچهها توأم باشد، ولي شدني است. در آغاز با «توجه» به بچهها، قصه گفتن براي آنها و بازيهاي خوابآور، از دلخوري آنها كم كنيد تا به برنامه مطلوب برسيد. چند شب از برنامههاي شخصي خود چشم بپوشيد و براي تأكيد بر ساعت خواب، بچهها را ياري كنيد تا مسئله قرار و مدار روي ساعت خواب، به خوبي جا بيفتد. در اين راه، بهانه تعطيلي فردا و... را به طور جدي نپذيريد.